راهی به سوی نور

راهی به سوی نور

الهی به امید تو...
ما از نعمت های تو کفر را بیرون کشیدیم،
تو بیا از بدی های ما خوبی را به ما هدیه کن،
که آن کار ماست "بَدَّلوُا نِعمةَ اللهِ کُفراً"
و این کار تو "یُبَدِّل الله سَیِّئاتِهِم حَسَنات"...



در آغاز هیچ نبود، کلمه بود و آن کلمه خدا بود
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود..

حرف هایی هست برای گفتن که اگر گوشی نبود، نمی گوییم.
و حرف هایی هست برای نگفتن،
حرف هایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.
و سرمایه ی هرکسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد.
حرف های بی قرار و طاقت فرسا
که همچون زبانه های بی تاب آتشند.
کلماتش هریک انفجاری را در دل به بند کشیده اند.
اینان در جستجوی مخاطب خویشند.
اگر یافتند آرام می گیرند
و اگر نیافتند...
روح را از درون به آتش می کشند.


وبلاگ قبلیم
rahibesoyenor.blogfa.com

پیام های کوتاه
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر




۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شب شعر» ثبت شده است

 #بی_خبری_ها

#میلاد_عرفان_پور

.

همه شب دست به دامان خدا تا سحرم

که خدا از تو خبر دارد و من بی‌خبرم

رفتی و هیچ نگفتی که چه در سر داری

رفتی و هیچ ندیدی که چه آمد به سرم

گرمی طبعم از آن است که دل سوخته‌ام

سرخی رویم از این است که خونین‌جگرم

کار عشق است نماز من اگر کامل نیست

آخر آنگاه که در یاد توام در سفرم

ای که در آینه هر روز به خود می‌نگری

من از آینه به دیدار تو شایسته‌ترم

عهد بستم که تحمل کنم این دوری را

عهد بستم ولی از عهد خودم میگذرم

مثل ابری شده ام در به در و شهر به شهر

وای از آن دم که به شیراز بیفتد گذرم.....

بی خبری ها

پ.ن: ما خونمون شب شعرم داریم،شماهم از این کارا کنید کلی لذت می برید..

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۶ ، ۱۹:۵۱
راهی به سوی نور